روز گذشته در مراسم رونمایی از دو آلبوم استاد شجریان، همایون شجریان دوباره به برگزاری کنسرت خیابانی اشاره کرد و برای چندمینبار گفت: «برگزاری این کنسرت جزء آرزوهای من است.» او البته گفت تجربه گذشته نشان داده که اگر بخواهیم سراغ پروژهای برویم باید همه جوانب آن را در نظر بگیریم، برخی از دوستان زمان برگزاری را مناسب نمیدانستند و برخی هم نظرات دیگری داشتند.
همایون شجریان خطاب به گروهی که در فضای مجازی در چند ماه گذشته بی دلیل علیه خوانندهها فحاشی کردند، گفت: «من درک میکنم مردم عصبانی باشند. مردم همیشه توقعاتی از خوانندگان کشورشان داشتهاند اما توقع دارم عملکرد ما را هم ببینند. رفتار هنرمند ثابت میکند او چطور عمل کرده و در وقایع اجتماعی چگونه از هوش اجتماعی خود استفاده کرده و کنار مردم ایستاده است. گفتار و بیان اهمیتی ندارد عمل ما مهم است و من فکر میکنم در مورد خودم از این آزمون سربلند بیرون آمدم. باز هم میگویم عصبانی بودن مردم برای من قابل درک است.»
چندماه پیش و در زمانی که اعلام شد همایون شجریان قرار است کنسرت خیابانی برگزار کند بخشی از فضای مجازی علیه او چرخید. این اولین و آخرین بار نبود که فضای مجازی بستر فحاشی بر علیه خوانندگان میشد. بعد از مواضع تند علیه شجریان همین موج علیه علیرضا قربانی ایجاد شد وقتی این خواننده متهم شد به داشتن سیمکارت سفید. شروین و شایع هم وقتی اعلام کردند قرار است به طور رسمی در کشورشان فعالیت کنند به همین گونه در فضای مجازی مورد نوازش ناسزاگویان قرار گرفتند.
واقعیت این است نوعی هرج و مرج در فضای مجازی وجود دارد که نمیتوان به طور کامل آن را برآمده از مردم دانست. معلوم نیست ریشه این قضاوتها و سوءتعبیرها علیه خوانندگان از کجا نشات میگیرد؟ اینکه هنرمندی در کشورش به صورت رسمی فعالیت کند چرا باید باعث عصبانیت عدهای شود؟ اینکه همایون شجریان آرزو دارد در میدان آزادی برای مردم کشورش؛ همین مردم رنج دیده عصبانی، کنسرتی رایگان برگزار کند چرا باید برای عدهای برخورنده باشد؟
قبول کنیم بخشی از ناسزاگویان فضای مجازی، دیکتاتورهایی هستند که در هر حالتی غر میزنند و راضی نمیشوند، همانهایی که مهران مدیری در برنامه پامپ از آنها با عنوان «کثیفترین موجودات روی زمین» یاد کرد که نان و آبشان را با فحاشی تامین میکنند.
سوال این است که هنرمند مردمی در نظر این عده چه ویژگی باید داشته باشد؛ برود یا بماند؟ بماند و غیرقانونی بخواند یا بماند و با مجوز بخواند؟ هنرمندی که با دغدغه معیشت دست و پنجه نرم کند و به مرور زمان هنرش را ببوسد و کنار بگذارد یا نه میان هوادارانش بخواند و بماند؟ فعالیت قانونی یک هنرمند در کشورش چه ایرادی میتواند داشته باشد که دل دلواپسان را به شور انداخته است؟
اگر روزی روزگاری ساز و کار برگزاری یک کنسرت خیابانی فراهم شود و همایون شجریان به آرزویش برسد و بدون موانع و سنگاندازیهایی که کم هم نیستند بتواند در میدان آزادی برای ما بخواند باز داد و هوار کدام گروه بلند میشود که دردا هنرمند مردمی در میدان آزادی کنسرت رایگان برگزار کرده و به مردمش پشت کرده است!
در حالیکه در واقعیت، تصویر اینچنین است؛ احتمالا همایون شجریان روبروی مردم در میدان آزادی قطعه «هوای گریهاش» را میخواند: نه بسته ام به کس دل/نه بسته کس به من دل/چو تخته پاره بر موج رها رها رها من....
کجای این تصویر بر علیه مردم ایران میتواند باشد و هنرمند غیر مردمی کجای این تصویر ایستاده است؟




نظر شما